آمار نگران کننده ایدز در ایران
مانند آنچه در خصوص سایر آسیبهای اجتماعی در ایران صادق است، آمار مشخص و منظمی از مبتلایان به ایدز در ایران وجود ندارد. وزارت بهداشت در سال 92 تعداد مبتلایان به ویروس ایدز در ایران را۲۶ هزار و ۱۲۵ نفر اعلام کرد. در تیرماه همان سال خبرگزاری ایرنا طی گزارشی از زبان کارشناسان نوشت:در ایران بیش از ۹۳ هزار نفر به ویروس ایدز مبتلا هستند، این تفاوت فاحشِ آمار رسمی و غیررسمی نشان میدهد که حدود ۷۰ هزار نفر از ابتلای خود به بیماری ایدز آگاه نیستند. در سال 97 مینو محرز رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران، اعلام کرد در ایران بیش از ۶۶ هزار نفر به بیماری ایدز مبتلا هستند البته آمار واقعی میبایست بسیار بیشتر از این عدد باشد.
تغییر الگوی ابتلای به ایدز در ایران
مینو محرز همچنین به تغییر الگوی ابتلا به ایدز در ایران اشاره کرد و گفت: طی چند سال اخیر شیوه ابتلا به ایدز از اعتیاد و تزریق، به رابطه جنسی به ویژه در میان جوانان و زنان تغییر یافته، وی افزوده : در دو سال گذشته تعداد زنانی که از طریق روابط جنسی به ایدز مبتلا شده اند 10 برابر شده، عباس صداقت، رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت نیز در همین رابطه گفته : ابتلا به ایدز از طریق روابط جنسی در ایران ۲۰ درصد افزایش یافته است.
خطر گسترش ایدز در فقدان آموزش جنسی
سوال اساسی در خصوص آسیب های مرتبط با حوزه امر جنسی این است که کودکان و نوجوانان ایرانی اطلاعات خود درباره رابطه جنسی را چگونه به دست میآورند؟ چه کسی به یاد می آورد اولین اطلاعات خود را از چه منبعی به دست آورده؟ آیا اولین مواجهه بسیاری از ما با مسئله جنسی، پورنوگرافی نبوده؟ چه کسی مسئول ارائه اطلاعات صحیح و علمی به افراد و خاصه نوجوانان است؟ خانوادههای ایرانی چه سهمی در این آگاهیرسانی دارند؟ مدارس و رسانهها چطور؟ آیا تجربه رابطه جنسی بین درصدی از نوجوانان را میتوان انکار کرد؟ قانونی که ازدواج کودکان را مجاز میشمارد، چطور آموزش بهداشت جنسی به آنان را ضروری نمیداند؟ در نبود آموزش، کودکان چگونه باید از خود در برابر سو استفاده جنسی که از عوامل ابتلای آنان به بیماریهایی چون ایدز است، دفاع کنند؟ وقتی که اولین مواجهه نوجوان ایرانی با مسئله جنسی، فیلم پورن است، او چه تصوری از زن، رابطه، عشق و خاصه آسیب های رابطه پرخطر خواهد داشت؟
خانواده و ضرورت آموزش جنسی به کودکان
به گفته کارشناسان و با توجه به تغییر الگوی انتقال ویروس ایدز از تزریق به رابطه جنسی، آگاهی بخشی و آموزش جنسی از سنین کودکی و نوجوانی مهمترین ضرورت در مبارزه با ایدز و پیشگیری از گسترش و انتقال آن است. در ایران به دلیل تابو بودن امر جنسی هم در ساحت سیاسی و ایدئولوژیک و هم عرصه اجتماعی، افراد در هیچ یک از مقاطع زندگی خود آموزش جنسی و به ویژه پیشگیری از رفتارهای پر خطر جنسی را دریافت نمیکنند. والدین میبایست از همان سنین 12 تا 18 سالگی در خصوص مراقبتهای رفتار جنسی، به ویژه بیماریهای مقاربتی از جمله ایدز و «اچ. پی. وی» به فرزندانشان آموزش دهند. در ایران اما به این دلیل که خانوادهها اساسا نمیدانند چطور باید به فرزندانشان آموزش جنسی دهند چون خود هرگز چنین آموزشی را دریافت نکرده و منابع چنین اطلاعاتی را نیز نمیشناسند، قادر به آگاه کردن فرزندان خود نیستند.
طیف دیگری از خانوادهها که در واقع بخش عمده خانوادههای ایرانی را تشکیل میدهند نیز، به دلیل آنچه شرم و حیا میخوانند، از صحبت کردن در خصوص رفتارهای پرخطر جنسی با فرزندانشان سرباز زده و ترجیح میدهند خود را با این انگاره غلط که فرزند ما رابطه جنسی ندارد و یا خود به وقتش یاد میگیرد، قانع کرده و از دادن آموزش جنسی پرهیز کنند. این در حالی است که سن رابطه جنسی و همچنین ابتلا به بیماریهای مقاربتی در ایران شدیدا پایین آمده و خانوادهها نمیتوانند امیدوار باشند وقتی سن بلوغ جنسی و جسمی به دوران نوجوانی رسیده، فرزندانشان تقوای الهی پیشه کرده و تا زمان ازدواج که سن آن تا 30 سالگی بالا رفته، از برقراری رابطه جنسی پرهیز کنند.
مدرسه و تابو بودن امر جنسی
در ایران، نظام آموزشی نیز در سطوح مختلف، توجهی به ضرورت آموزش جنسی ندارد و این کار را رواج بیبندوباری و آموزش شهوت به بچهها میداند. سرنوشت سند 2030 مصداق این باور غلط است؛در حالی که در کشورهای اروپایی دانشآموزان و دانشجویان در تمام مقاطع،آموزشهایی متناسب با سن خود دریافت میکنند.
فرض نظام آموزشی و خانوادهها در ایران این است که در محتوای این آموزش، رابطه جنسی به شکل عملی مکانیکی و جسمی توضیح داده میشود و کنجکاوی بچهها را نسبت به عمل جنسی برمیانگیزد، در حالی که آنچه مطرح میشود چگونگی شناخت بدن و اندامهای خصوصی، تعریف حریم شخصی، تعلیم روشهای خودمراقبتی، حفظ مرزها و حریمها، مدیریت شهوت و مواجهه با نیاز جنسی، شناخت بیماریهای مقاربتی و راههای پیشگیری و درمان آن، و در سطوح و سنین بالاتر، آموزش صحبت در خصوص نیازهای جنسی، دستیابی به رابطهای توام با محبت و غیرزورگویانه و روشهای دستیابی به رضایت جنسی و … است.
اهمیت سازمان های مردم نهاد در مبارزه با ایدز
در شرایطی که دولت ضرروتی برای آموزش جنسی نمیبیند، خانوادهها نیز مهارتی برای تربیت جنسی فرزندان خود ندارند، در فرهنگ اجتماعی ما نیز امر جنسی، بهشدت تابو بوده و حرف زدن از آن دلالت بر شکستن حریمها، بی حیایی و پررویی دارد، سلامت جسمی و روانی کودکان و بزرگسالان در ارتباط با امر جنسی به مخاطره افتاده، آسیبهای متعددی از جمله تجاوز به کودکان و خاصه شیوع ایدز و تغییر الگوی ابتلای به آن، محصول ناآگاهی و فقدان آموزش است.
در چنین وضعیتی که دولت خود را کاملا از مسئله آموزش با هدف پیشگیری از ایدز کنار کشیده و رسانه های رسمی نیز سکوت کرده اند، نقش سازمان های مردم نهاد و ان جی او ها، حائز اهمیت میشود. البته آنها نیز در این راستا با دشواریهای متعددی مواجه هستند، مدیر عامل انجمن پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در سال 92 با انتقاد از عدم حمایت دولت نهم و دهم از سازمانهای مردمنهاد و انجمنهای تخصصی گفته: متاسفانه مدتهاست دستگاههای دولتی دیگر حمایتی از سازمانهای مردمنهاد نمیکنند و جامعه مدنی در ایران در مواجهه با بیماری ایدز از ضعفهای بسیاری رنج میبرد.
بعضی از ان جی او مانند موسسه کاهش آسیب زنان و کودکان «نور سیید هدایت» یا موسسه «سبز رهایی» به رغم محدودیتها و عدم حمایت از طرف دولت، در حوزه پیشگیری از ایدز به ویژه در میان گروههای آسیب از جمله معتادین فعال هستند، آموزشهای مراقبت جنسی و بهداشتی به زنان و همچنین در اختیار قرار دادن کاندم چه در خدماترسانی گشت سیار و چه در موسسه، از جمله اقدامات این موسسه در راستای پیشگیری از ایدز است.
نویسنده : مرضیه حسینی
منبع : www.nooresepid.com