بلند شو و اعلام پاکی کن

136823_130

در یک مهمانی صمیمانه، زنانی که روزگاری درگیر اعتیاد و کارتن‌خوابی بوده‌اند، دور هم جمع شده‌اند و منتظر رسیدن “مادر سپیده” هستند. خاطرات تلخ و شیرین گذشته، لحظات پر از خنده و گریه، و داستان‌های باورنکردنی زندگی‌شان، فضا را پر کرده است.

خاطرات و روایات:

  • زنان از روزهای سخت اعتیاد، خیابان‌خوابی، و توهمات ناشی از مصرف مواد مخدر می‌گویند.
  • یکی از آنها، خاطره‌ای تلخ از برخورد تحقیرآمیز یک زن ثروتمند را تعریف می‌کند که او را “غارنشین” خطاب کرده بود.
  • وقتی “مادر سپیده” از راه می‌رسد، همه با عشق و احترام به استقبالش می‌روند و از تغییرات خود و خاطرات مشترکشان می‌گویند.
  • شام آماده می‌شود و زنان با هم همکاری می‌کنند. دختری جوان، فرزند یکی از زنان بهبودیافته، با افتخار مادرش را در جمع همراهی می‌کند.

اعلام پاکی و دعای آرامش:

  • زنان با اعلام مدت زمان پاکی خود، به یکدیگر قوت قلب می‌دهند و برای موفقیت هم دعا می‌کنند.
  • دعای آرامش، فضایی معنوی ایجاد می‌کند و برخی از زنان با شنیدن آن، به رقص و پایکوبی می‌پردازند.
  • فاطمه، زنی که به تازگی از بیمارستان روانی مرخص شده، در گوشه‌ای تنها نشسته و با کسی ارتباط برقرار نمی‌کند.

خانه‌ی نیمه‌راه:

  • در طبقه بالای ساختمان، کارگاه خیاطی دایر است که زنان بهبودیافته از طریق آن کسب درآمد می‌کنند.
  • سپیده علیزاده، “مادر کارتن‌خواب‌ها”، “خانه‌ی نیمه‌راه” را مرکزی برای توانمندسازی و جامعه‌پذیری زنان بهبودیافته معرفی می‌کند.
  • این مرکز، فضایی امن برای زنانی است که پس از ترک اعتیاد، به حمایت نیاز دارند و خانواده‌هایشان آنها را نمی‌پذیرند.

داستان‌های ناتمام:

  • زنان از داستان‌های زندگی خود می‌گویند: ازدواج‌های ناموفق، فرار از خانه، از دست دادن فرزندان، و سال‌ها رنج و تنهایی.
  • با این حال، امید به زندگی و تلاش برای ساختن آینده‌ای بهتر، در میان آنها موج می‌زند.
  • آنها به دنبال فرصت‌هایی برای کسب درآمد و بازگشت به زندگی عادی هستند.

در پایان، نیمی از افراد حاضر در جمع، به “خانه‌ی نیمه‌راه” بازمی‌گردند و به یکدیگر قول می‌دهند که دوباره همدیگر را ملاقات کنند و داستان‌های زندگی‌شان را به اشتراک بگذارند.