سپیده علیزاده-فعال اجتماعی
سالمندان بهدلیل ناتوانی و شرایط ویژهای که دارند، در شمار گروههای آسیبپذیر بهحساب میآیند؛ گروههایی که برای بقا نیازمند حمایتاند. پدیده سالمندان کارتنخواب در کنار سالمندآزاری در چند سال اخیر متاثر از عمیقشدن بحران اقتصادی و روند خدماتزدایی دولت از خود، گسترش یافته و به یکی از معضلات اجتماعی بدل شده است. درخصوص ارائه راهکارهای مواجهه با سالمند- کارتنخوابی باید گفت، بدیهی است که راهحلهایی چون اصلاح سیستم حمایت و رفاه اجتماعی در کشور، اجرای طرح شهر دوستدار سالمند، اصلاح سیستم خدماتی بیمهای و راهکارهایی از این دست، امری بلندمدت و مستلزم تحولات اساسی در ساختارهای کلان سیاسی است. اما سیاستهایی که در کوتاهمدت میتواند مسئله سالمندان کارتنخواب را تا حدی حل کند، ضرورت تغییر در عملکرد سازمان بهزیستی در مواجهه با گروههای آسیبپذیر است. در سال99 که بهدلیل شیوع کرونا، تعطیلی بسیاری از مشاغل در بازار غیررسمی، بیکاری و عمیقشدن بحران اقتصای و مشکل معیشت، سال سختی بود، مرکز «نورسپید هدایت» سال سختی را پشتسر گذاشت به این دلیل که «ستاد پذیرش بهزیستی» در دوران کرونا شرایط پذیرش را سختتر کرد و تعداد زیادی از زنان سالمند یا بیماران اعصاب و روان که امکان طیکردن پروسه اخذ تأییدیه را نداشتند، به مرکز ما مراجعه کردند. البته روند پذیرش در این ستاد بهخودیخود و در شرایط عادی و غیرکرونایی هم چندان آسان نیست.
مسئله بعدی درخصوص سالمندانی است که دچار آسیبهایی چون اعتیاد یا تنفروشی بوده و هستند، به این معنا که هیچ ستادی در کشور آمادگی کمک به این قبیل سالمندان برای تغییر سبک زندگیشان را ندارد. این گروه از زنان نیز تحت حمایت هیچ ارگانی نیستند و تعدادشان بهدلیل زنانهشدن آسیبهای اجتماعی ازجمله اعتیاد رو به افزایش است و به مرکز ما میآیند. گروه دیگر از این سالمندان کسانی هستند که اساسا تمایلی ندارند که تحت پوشش بهزیستی باشند به این دلیل که خود را صاحب مال و اموال و خانهای میدانند که یک یا چند نفر از اعضای خانوادهشان با کلاهبرداری از دستشان درآورده، این طیف نیاز به مشاوره حقوقی و وکیل دارند زیرا خود از پس انجام مراحل حقوقی و اساسا طرح دعوی درخصوص اموالشان برنمیآیند.
اما با کمال تأسف این گروه از زنان سالخورده در همان روزهای اول بیخانمانی، اوراق هویتی و اسنادی که همراه داشتند را بهدلیل سرقت از دست میدهند.
اینها بیخانمانهای باعزتی هستند که برایشان بسیار دشوار است در مددسراها بهصورت گروهی زندگی کنند. بنابراین، هم امکان پسگرفتن اموالشان را از دست داده و هم به شدیدترین تألمات روحی و روانی دچار میشوند، این در حالی است که برای طرح دعوی حقوقی خود هیچ حمایتی از هیچ سازمانی دریافت نمیکنند. واقعیت این است که مددسرای ما و سایر گرمخانههای زنان، اساسا بهمنظور نگهداری از سالمندان طراحی نشده. آنها بهدلیل ناتوانی و شرایط خاصی که از حیث جسمی دارا هستند، نیاز به خوردن غذای ویژه، جای خواب مخصوص و مراقبتهای پزشکی و پرستاری، توالتهای فرنگی و ویلچر دارند، اما بهزیستی نه خود این خدمات را ارائه میدهد نه این امکانات را در اختیار ما میگذارد. سازمان بهزیستی و سایر نهادها باید متوجه باشند که زن سالمندی که زندگی عادی داشته نمیتواند در مددسراها و در کنار کارتنخوابهای دچار اعتیاد زندگی کند. بارها پیش آمده که عصا و لوازم شخصیشان توسط مددجوهای دچار اعتیاد به سرقت میرود، تهدید میشوند، مورد تحقیر، آزار و اخاذی قرار میگیرند. بنابراین سازمانهای دولتی و بخش خصوصی (از باب مسئولیت اجتماعی ) میبایست فکری به حال بحران سالمندی در کشور و پدیده سالمند- کارتنخواب بکنند.