مددکاران و پرسنل شاغل در مراکز کاهشآسیب و اعتیاد به صورت تعطیلناپذیربا زیرینترین لایههای اجتماع در ارتباط هستند، لایههایی که در آنها نه خبری از بهداشت هست و نه رعایت فاصلههای اجتماعی در شرایط کرونا، با این حال آنها گروههای در معرض خطر، اما از یاد رفته برای دریافت واکسن کرونا هستند. جامعه ۲۴ بیتوجهی به پرسنل مراکز خدمترسان به آسیبدیدگان اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است.
، شادی مکی: مدتهاست که واکسیناسیون افراد در دو دستهبندی متفاوت سنی و صنفی آغاز شده است، آغازی که گرچه با تاخیر و کندی بسیار همراه است با اینحال تنها توانسته است بخشی کوچک از جامعه را به آمدن روزهای بهتر و بدون بیماری امیدوار کند. در این شرایط بسیاری از گروههای صنفی در حال تامین واکسن برای همکاران خود هستند. سازمان نظام روانشناسی کار واکسیناسیون روانشناسان دارای پروانه اشتغال را شروع کرده است.
در کانون وکلا هم صحبتهایی درباره واکسیناسیون کرونای اعضای این کانون شد که البته تاکنون نتیجهای به دنبال نداشته است. سازمان نظام مهندسی هم از اعضای خود برای واکسیناسیون ثبتنام به عمل آورده است. برخی اخبار حاکی از واکسیناسیون کارکنان هلالاحمر توسط این سازمان از محل واکسنهای وارداتی خبر میدهد، شنیدههایی که البته از صحت و سقم آنها خبری در دست نیست.
یکی از تعمیرکاران شرکت پیلوت هم خبر داده است که تعمیرکاران این شرکت که برای کار به خانه مردم میروند واکسینه شدهاند، خبرنگاران نیز از صنوفی هستند که به عنوان سومین گروه شغلی در معرض خطر برای واکسیناسیون کرونا ثبت نام شدهاند، اما هنوز دز واکسن را دریافت نکردهاند.
در این بین، اما گروه صنفی که بیش از سایر صنوف به دنبال واکسیناسیون بوده و در صف اول دریافت واکسن کرونا قرار داشت کادر درمان بودند افرادی که به دلیل ارتباط تنگاتنگ و در مواردی نفس به نفس آنان با بیماران کرونایی قطعا بیش و پیش از هر فرد و گروهی استحقاق دریافت واکسن کرونا را داشتند موضوعی که تا حدود زیادی انجام شده و بخش بزرگی از کادر درمان کشور واکسن خود را دریافت کردند.
با این حال، اما هستند گروهی که با وجود خطرناک بودن نوع کار و ارتباط نزدیکشان با آلودهترین سطوح جامعه و حضور در خط مقدم صیانت از جامعه در برابر اعتیاد و مصائب ناشی از آن توسط سازمانهای بالادستی خود و وزارت بهداشت نادیده گرفته شدهاند. این گروه با وجود اینکه میتوان گفت تقریبا به اندازه کادر درمان کشور در معرض خطر بوده و فعالیتها و شرایط مخاطبانشان از حساسیت زیادی برخوردار است، اما عملا در سکوت با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند و حتی جان میبازند، اما همچنان هیچ نهاد و مسئولی نیم نگاهی هم به حفظ جان آنها ندارد.
به گزارش جامعه ۲۴ ، شرایط این افراد آنچنان خطرناک است که سید مالک حسینی مدیر عامل سازمان رفاه، خدمات اجتماعی و مشارکتهای مردمی شهرداری تهران در اسفند ماه درباره واکسیناسیون کرونا در مددسراها گفته بود: «بارها گفتیم و مکاتبه انجام دادهایم، اما به مساله واکسیناسیون کرونا در مددسراها بیتوجهی شده است. ما تاکید کردهایم تبعات ناشی از عدم واکسیناسیون مددکاران و افراد بیخانمان در مددسراها میتواند در سطح شهر گسترش یابد، اما باز هم به این مساله بیتوجهی شده است و حتی به ما اعلام هم نشده که مددکاران، عوامل اجرایی و مددجویان ما در گروه چندم دریافت واکسن قرار دارند. من باور دارم که بعد از کادر درمان یکی از پرریسکترین کارها فعالیتهایی است که مددکاران ما انجام میدهند».
اوائل اردیبهشت نیز حسینی عنوان کرده بود: «ما مکاتبات متعددی با وزارت بهداشت و ستاد کرونا داشتیم و توضیح دادیم که کارکنان و مددجویان ما شرایط خاصی دارد، اما هنوز اهمیت و سختی کار مددکاران درک نشده است. وقتی توزیع واکسن مطرح شود مددکاران هیچ اولویتی ندارند. در حالی که در ۱۰ روز اخیر و همزمان با موج جدید آمده، تست کرونای ۳۴ مددجو مثبت شده که از این تعداد برخی در گرمخانهها خدمت میکنند. اما هنوز هیچ پیغامی دال بر اینکه در نوبت چندم هستند دریافت نکردهایم و این خیلی دردآور است. در یکی از سامانسراها ۶ مورد از مددجویان و ۴ مورد از مددکاران تست کرونایشان مثبت بوده است.»
با وجود سخنان حسینی همچنان هیچ خبری از واکسیناسیون کارکنان مراکز کاهش آسیب مختلف و مددسراها و همچنین مددجویان این مراکز نشد تا اینکه سرانجام چند روز پیش احسان تبرک یکی از مددکاران گرمخانه خاوران در اثر ابتلا به کرونا جان باخت. اما حتی این مساله هم باعث نشد که به شاغلان و مددجویان چنین مراکزی توجهی خاص شود.
مسئولان هم باور کردهاند که معتادان کرونا نمیگیرند
سپیده علیزاده، مدیرعامل موسسه نورسپید هدایت در اینباره به جامعه ۲۴ میگوید: «افرادی که در مراکز مختلف کاهش آسیب فعالیت میکنند مانند پرسنل فوریتهای اجتماعی، دیآیُسیها، گرمخانهها، شلترها و… در حالی در حوزههای بیخانمانی، پیشگیری از اعتیاد و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن فعالیت میکنند که طی مدت اپیدمی کرونا در کشور نادیده گرفته شدند. بسیاری از این افراد بهیار، پرستار و ماما هستند، اما جزو کادر درمان به حساب نیامدند.»
«هیچ نهاد و سازمانی به این موضوع توجه نکرد که این افراد هم به دلیل نوع فعالیت خود مبتلا به کرونا شدند و حتی بیماری را به خانوادههای خود منتقل کردند و این افراد هم نیاز به توجه و حمایت دارند. سازمانها تنها ادعای تولیگری میکنند، اما تنها نقش آنها صادر کردن مجوز فعالیت و لغو این مجوزهاست. در دوران پاندمی کرونا نه از مددجویان مراکز کاهش آسیب در ردهها مختلف فعالیت حمایتی شد و نه از کارکنان این مراکز.»
«به نظر میرسد مسئولان هم باور کردهاند که معتادان کرونا نمیگیرند، چرا که مرتب اعلام کردند تعداد مددجویان مبتلا به این بیماری نسبت به مراجعهکنندگان به مراکز مختلف کاهش آسیب، قابل توجه نبوده است و احتمالا گمان کردهاند که این تعداد قابل رسیدگی نیستند، این درحالی است که کارکنان ما با مددجویانی مواجه هستند که حداقل نکات بهداشتی را رعایت میکنند، بسیاری از آنها بیماران اعصاب و روان و گروهی دیگر تحت تاثیر مواد بوده و دارای توهم و هذیان هستند. برخی از مددجویان ما سالمندان یا دارای معلولیت، اما بیخانمان هستند و به مراکز مراجعه میکنند. نه تنها این افراد از سوی مسئولان مربوطه مورد توجه قرار نگرفتند که مددکاران و پرسنلی که به آنها خدمات میدهند هم مورد حمایت قرار نگرفتند.»
«افرادی که ما به آنها خدمترسانی میکنیم پروتکلهای بهداشتی را قاعدتا رعایت نمیکنند، وقتی خوشحال هستند ما را در آغوش میکشند، وقتی ناراحت هستند در نزدیکترین فاصله ممکن به ما قرار گرفته، فریاد میزنند و فحش میدهند و ما نمیتوانیم به آنها بگوییم که چرا فاصله اجتماعی را رعایت نکردی یا ماسک نزدی. همکاران ما در چنین شرایطی کار کردند بدون اینکه دیده شده و به عنوان بخشی از کادر درمان کشور به شمار بیایند. وقتی مردم در قرنطینه و تحت حفاظت بودند مراکز کاهش آسیب و پرسنل آن فعالیت میکردند، به این دلیل که آسیبدیدگان در قرنطینه نبودند.»
«روزهایی که زندانها و کمپهای ترک اعتیاد تعطیل کردند یا حتی پرسنل سازمانهای متولی مدعی نیمهوقت شده و حضورشان در محیط کارشان کمرنگتر شد ما با تعداد نیروهای کمتر به مددجویان بیشتری خدمت دادیم. علت کم شدن نیروهای ما آن بود که نیروهای ما بیمار شده و از تیم جدا میشدند. تعدادی استعفا دادند، شرایط کار به شکلی شد که خانواده همکاران ما از حضور و فعالیت آنها در چنین فضایی ممانعت کردند. اینکه روزانه با ۱۰۰ تا ۱۵۰ معتاد ته خطی در شرایط کرونا مواجه شوی خطرناک است و خانوادهها نمیخواستند که بیش از این عزیزانشان در خطر باشند.»
«همکاران ما خستهاند، روحیههایشان را از دست دادهاند، وقتی مشاهده میکنند که حتی در اولویت صنفی دریافت واکسن کرونا هم نیستند. ستاد کرونا آنقدری که به سایر صنوف اهمیت داد به مراکز خدماتدهنده شبانهروزی در حوزه آسیبهای اجتماعی توجه نکرد. در حالی که درب این مراکز حتی یک لحظه هم برای ارائه خدمات رایگان بسته نشد.»
ابتلای ۹ مددکار به کرونا طی سال ۹۹
«در کمتر از ۱۰ روز گذشته آقای احسان تبرک مددکار گرمخانه خاوران به دلیل ابتلا به کرونا فوت کرد. ما در شرایطی از تاریخ هستیم که مسئولانمان آمار را کتمان میکنند. در مرکز ما طی سال گذشته، ۹ نفر مبتلا شدند و ۲ نفر هم همین حالا مبتلا هستند. در این مدت تنها یک دستورالعمل مبتنی بر ضرورت وجود یک اتاق قرنطینه به ما داده شد. این درحالی است که اتاق قرنطینه به استانداردهایی نیاز دارد. در شرایط عادی ما با کمبودهای زیادی مواجه هستیم در حال حاضر هم فضایی برای اتاق قرنطینه نداریم. صرف اینکه نام یک چهاردیواری را اتاق قرنطینه بگذاری راهکار نیست. سوال من این است که کدام حمایت از اتاق قرنطینه در این مراکز شد؟ آیا تهویه مناسب برای آن فراهم کردید؟ در و پیکر مناسب برای آن در نظر گرفتند؟»
«آنقدر حمایت از ما در شرایط کرونایی حداقلی است که هیچکس به این نتیجه نرسید که کارتنخوابهای مبتلا به کرونا باید چه کنند؟ کارتنخوابهای دارای اعتیاد از اینکه ۱۴ روز را در قرنطینه بگذرانند میترسند و به همین دلیل هم قرنطینه را رعایت نمیکنند و سعی میکنند درد کرونا را با مواد تسکین بدهند. اینکه در نهایت یک ارگانی مسئول معتادان مبتلا به کرونا نشد. با اورژانس که تماس میگرفتیم مددجوی بیمار به بیمارستان منتقل میشد، اگر کرونا مثبت بود میگفتند باید به قرنطینه خانگی برود در صورتی که فرد معتاد کارتنخواب که خانه ندارد یا اینکه میگفتند تست تکمیلی بدهند در حالی که این افراد توان مالی و حتی جسمی رفتن و تست دادن را نداشتند. بارها شاهد بودم که مددجویان ما از آمبولانس فرار میکردند، زیرا فکر میکردند در بیمارستان قرنطینه میشوند و برای آنها قرنطینه شدن به معنی حضور در کمپ ترک اعتیاد است. کمپ جایی است که درب آن بسته بوده و مواد به آنها نمیرسد. این افراد از آمبولانس فرار میکردند به این دلیل که برای ترک مصرفشان برنامهای در نظر گرفته نشده بود.»
«تمام این روزها و اهمالکاریها گذشته است، اما امروز خطر با شدت زیاد جان پرسنل ما از مددکار و مددیار و آشپز مرکز تا مامور اجراییات و رانندههای خودروهای گشت فوریتهای اجتماعی را تهدید میکند. بیمارانی که نیروهای ما به آنها خدمات میدهند به هیچ اصولی پایبند نیستند، بارها پیش آمده که به سوی ما آب دهانشان را پرت میکنند، اخیرا مددجویی داشتم که به محض اینکه با او صحبت میکردیم به ما تف میکردیم علت هم آن بود که بیمار اعصاب و روان بود. ما بدون داشتن داروی اعصاب و روان، بدون داشتن روانپزشک و پرسنل متخصص اعصاب و روان به این مطرودشدگان جامعه خدمات دادیم. این انصاف نیست که حالا در شرایط یک اپیدمی جامعه هیچ حمایتی از مراکز کاهش آسیب و خدمات رسان نکند.»
«ما مستقیما برای حمایت از وزارت بهداشت درخواست نکردیم به این دلیل که مرتب به ما میگفتند صحبت کردیم و به نتیجه میرسیم. اخیرا شهرداری از ما خواست لیستی در اختیارش بگذاریم چرا که در حال تعامل برای واکسیناسیون هستند. سازمان بهزیستی که اصلا دغدغه ندارد و و به فکر نیست. در دوران قرنطینه منع تردد برای ما مشکلآفرین شد. همکاران ما شیفتهای شب داشتند و تردد در ساعت ۱۰ به بعد برایشان مشکل بود. ما شبها خدمترسانی میکردیم، اما برای هیچکس مهم نبود که ما جریمه میشویم و اخطار میگیریم.»
«چه فرقی میان مددجویان ما و سالمندان و افراد دارای معلولیت ساکن در مراکز بهزیستی است. این افراد واکسن دریافت کردند، اما سالمند بیخانمانی که در مرکز ما هست و ستاد پذیرش بهزیستی به دلیل همین کرونا او را نپذیرفته و هنوز واکسن دریافت نکرده است. یا فرد معلول بیخانمانی که در مرکز ماست و بهزستی او را نپذیرفته هم در همین شرایط است. بیماران اعصاب و روان هم که شرایط بدتری دارند هیچکس به فکرشان نیست نه خانواده میخواهد آنها را ببیند و نه مسئولان و جامعه.»
«دریافت واکسن مطالبه همه پرسنل این مراکز است، اما بسیاری از آنها در فضایی کار میکنند که امکان طرح خواسته خود با صدای بلند را ندارند. اغلب کارکنان مراکز کاهش آسیب در موسساتی کار میکنند که با بهزیستی یا شهرداری طرف حساب هستند، یعنی مستقیما پرسنل بهزیستی یا شهرداری نیستند این افراد گمان میکنند که این موسسه محل خدمتشان است که باید خواست آنها را مطرح کند. ما انتظار داشتیم این نیروها را به عنوان بخشی از کادر درمان و کسانی که در بخشی از خط اول مبارزه با کرونا هستند در نظر بگیرند، در حالی که این افراد نه تنها توسط مددجو مورد بدرفتاری قرار میگیرند که نهادها متولی هم آنها را نمیبینند.»
«همکاران من وقتی در موسسه هستند گویی در خانه هستند چرا که به صورت شبانهروزی در آن فضا زندگی میکنند، اما به صورت گروهی. این افراد در عمل نمیتوانند به صورت ۲۴ ساعت ماسک به روی صورت داشته باشند چرا که درب مراکز باز است و مددجویان تردد میکنند، به علاوه در اغلب مراکز محدودیت فضا وجود دارد و نمیتوان فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کرد.»
«در این بین همکاران بهبودیافته از اعتیاد شاغل در مراکز کاهش آسیب بیشتر در معرض خطر هستند، زیرا بدنهای ضعیفی دارند و در ترددهایشان بیشتر در معرض خطر قرار میگیرند. یکی از همکاران من که از دوستان بهبود یافته از اعتیاد بوده و ۲۴ سال سابقه مصرف مواد داشت بعد از ابتلا به کرونا میگفت تمام دردهایی که در این ۲۴ سال تحمل کردم یک طرف و درد ناشی از این بیماری طرف دیگر بود. حقوق همکاران من در بهترین شرایط ۳ میلیون تومان است که غالبا همین قدر هم نیست در حالی که اقدامات تشخیصی و درمانی کرونا به شدت هزینهبر بوده و آنها توان پرداخت این مقادیر را ندارند؛ در واقع تنها مزیت آنها داشتن دفترچه بیمه است.»