اینجا آخر دنیاست!
تا چشم کار می کرد مزارع خالی بود و خار و خاشاک، باغهای خشک شدهای که پر شده بودند از علف هرز و درختهای خشکیده، زمین به قدری ناهموار و پر از گودالهای کوچک و بزرگ بود که راه رفتن را برایمان دشوار کرده بود، بخش دیگری از زمینها نیز شخم خورده بودند و گِلو لای باران خورده و سرمازده، […]